دکترحسن سبحانی: بعضی از ساده‌انگاری‌ها در روابط اقتصادی موجب شده‌است که رابطه‌ای مکانیکی و یک به یک بین بروز یک پدیده و راه‌های پرداختن به آن تصور شود و این ایده استنباط شود

که مثلاً اگر قیمت گوشت کیلویی 2000 تومان اضافه شد، می‌توان با پرداخت 2000 تومان به مصرف‌کننده توان از کف رفته خرید او را بازگرداند تا وی بتواند بازهم همان میزان گوشت را خریداری کند که پیش از این و قبل از افزایش قیمت خریداری می‌کرد و هیچ اتفاق دیگری هم به خاطر این دو پدیده در اقتصاد واقع نمی‌شود.

اما حقایق اینگونه نیست و پدیده‌های اقتصادی چون به‌نحوی سیستمی در زنجیره‌های علت و معلولی قرار دارند، به‌واسطه تغییراتی که تجربه می‌کنند تغییرات بسیاری را هم در پدیده‌های دور و نزدیک خود اعمال می‌کنند؛ مقوله‌ای که هیچگاه به ذهنیت ساده‌انگاران خطور نمی‌کند و محاسبه درست آن است که برای بیان نسبتاً دقیق منافع و هزینه‌های یک تصمیم یا یک قانون یا یک سیاست، همه پیامدهای ناشی از اجرای آن مدنظر قرار گیرد و در محاسبه وارد شود.

پدیده افزایش قیمت دلار و همچنین افزایش قیمت طلا در یکی دو هفته گذشته، منطقاً باید ناشی از اقدامات دیگری تلقی شود که در اقتصاد ایران به‌گونه‌ای تأثیرگذار در جریان است. تلاش برای کنترل افزایش قیمت نیز ناشی از افزایش تقاضا یا کاهش عرضه یا هر دو، به‌گونه‌ای است که قاعدتاً دارای منافع و هزینه‌هایی برای سیاستگذار اقتصادی است.

به‌هر دلیلی که قیمت دلار یا طلا افزایش یافته باشد مدیریت سیاستی بانک مرکزی برای کنترل اوضاع آنها و پایین آوردن قیمت، به‌معنای وارد کردن بخشی از ارزهای نفتی یا ذخایر طلا به‌بازار و پاسخگویی به تلاش کسانی است که با پیش‌بینی اوضاع اقتصادی نه‌چندان مناسبی در ماه‌های آینده، نقدینگی خود را در مسیری قرار داده‌اند که با در اختیار گرفتن منابع ارزی و ذخایر طلای کشور و نگهداری آنها، در آینده از افزایش قیمت منتفع و سودهای کلانی را از آن خود کنند؛

یعنی تلقی ایجاد کمبود در منابع ارزی یا افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، در مرحله اول، هزینه دولت را از طریق تزریق ارز و طلا افزایش داد (هزینه‌ای که باید به‌حساب به جریان افتادن پدیده‌های دیگری در اقتصاد گذاشته شود). و در مرحله دوم ممکن است با 2 پدیده مواجه شود. چنانچه قیمت‌ها پایین بیاید و قیمت ارز به سطوح سابق خود برگردد یا قیمت طلا ارزان‌تر شود در آن صورت این افراد صاحب منابعی شده‌اند که می‌تواند با تبدیل شدن به ریال و قرار گرفتن در مجاری سپرده‌های بانکی، از سودهای کلان بانکی بهره‌مند شود تا جایی که حتی هزینه‌های احتمالی کاهش بیش از اندازه نرخ را هم جبران کند.

اما اگر قیمت‌ها بالا بروند آنها منابعی را ارزان به‌دست آورده‌اند که با ارزش بیشتری برای آنان مواجه شده و در آن صورت با تصمیم‌گیری در این خصوص که این منابع را چگونه سرمایه‌گذاری کنند تا منافع بیشتری برای آنها داشته باشد باز هم فعال‌مایشاء در بازار نقدینگی‌های سرگردان و در عین حال ویرانگر می‌شوند و منتفع می‌گردند.

خروج سرمایه‌ در قالب ارز و طلا می‌تواند از عوارض اجتناب‌ناپذیر چنین تحولاتی باشد که بعضاً رخ می‌دهد. رکود در معاملاتی که به نوعی به صادرات و واردات مواد اولیه و نهاده‌ها، ماشین‌آلات یا حتی کالاهای مصرفی مربوط می‌شود و انتظار برای شفاف‌شدن اوضاع نیز در محاسبات مربوط به هزینه‌ها و فایده‌های تصمیمات اقتصادی و غیراقتصادی تأثیرگذار است.

نهادهای اقتصادی کشور باید به‌دقت و به‌صورت کمی آثار این عوارض و پیامدها را که به‌واسطه اتخاذ تصمیم‌های خطیرتری در اقتصاد ایران در حال وقوع است (هم تصمیم‌های بیرونی و هم تصمیم‌های داخلی) محاسبه و سنجش کنند تا به‌خوبی به این اذعان برسند که اقتصاد امری مکانیکی نیست که اثر یک پدیده، صرفا در پدیده دیگری جلوه کند بلکه امری سیستمی است که همچون یک موجود زنده تمامی اجزای خود را از پدیده‌ها و تصمیمات اتخاذ شده متأثر می‌کند.

کد خبر 117842

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز